شایــــــــــــد تو پیدایم کنی
میشود قایم شوم شاید تو پیدایم کنی
کاش یکبار چشم بگذاری نمایانم کنی
گم شوم ایکاش در این شهر عشق
لای این شبرنگ ها شاید تو پیدایم کنی
درغیابت چادری را میکشم روی سرم
در امید لحظه ای هستم تو بیدارم کنی
گاه گاهی گر صدای خنده ام را میبرم تا آسمان
زیرچشمی در برت هستم تماشایم کنی
من برای گم شدن در بی کران شهر تو
قطره قطره خون چکاندم تا تو دریایم کنی
لا به لای چین و چاک صورتم جا میدهد
این زمان نقش تورا شاید تو زیبایم کنی
نوکران ِسرزمین ِچشم های ِنافذت
اینقدرمهمان نوازند؟پس چراخاکم کنی
گاه گاهی میزنم از روی عادت سرفه ای
تا که باشی در حوالی و تماشایم کنی
نظرات شما عزیزان:
التماس دعا
.gif)